حرف از سفر میآوری...
حرف از سفر میآوری، عیبی ندارد
گفتم مرا هم می بری... عیبی ندارد!
میخواستم در زندگی خوشبخت باشی
با من نشد، با دیگری عیبی ندارد
از آن زمانها بدترم، اما شنیدم
از آن زمانها بهتری، عیبی ندارد
پشت مثلها حکمت است، آه ای کبوتر
با باز داری میپری، عیبی ندارد؟
در کوچهای که منتظر مردی نشسته
یک بار تنها بگذری عیبی ندارد!
ماشاء الله ده دشتی
+ نوشته شده در یکشنبه چهاردهم تیر ۱۳۹۴ ساعت توسط هیچکس!
|
سازها یاد تو آرند، از آن رو دل من