گنج معمولا میان خانهای ویرانه است
مست اگر با دست خالی راهی میخانه است
احتمالاً در سرش یک فکر بی باکانه است
عقل دارم!- بیشتر از آنچه لازم داشتم-
هر که از دیوانگی دل میکند دیوانه است!
پیش چشم آشنایان هر چه میخواهی بگو
سختی تحقیر پیش مردم بیگانه است!
راه خود را کج کن و قدری از آنسوتر برو!
هرکجا دیدی سری آرام روی شانه است!
من نمیدانم چه سرّی دارد اینکه در دلم –
هرکه مهمان میشود در حکم صاحبخانه است!
اینکه در آغوش من بودی دلیلی ساده داشت:
گنج معمولاً میان خانهای ویرانه است!
اصغر عظیمی مهر
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و چهارم اردیبهشت ۱۳۹۳ ساعت توسط هیچکس!
|
سازها یاد تو آرند، از آن رو دل من