... مخروبهای رو به سقوط ...
از هم بپاشانم به آسانی! مهم نیست
اینها برای هیچ طوفانی مهم نیست !
آغوش من مخروبهای رو به سقوط است
دیگر برایم عمق ویرانی مهم نیست
با دردِ خنجر، دردِ خار از خاطرم رفت
بعد از تو غمهای فراوانی مهم نیست
یک مُرده درد ِ زخم را حس میکند؟ نه!
دیگر مرا هر چه برنجانی مهم نیست
دار و ندارم سوخت در این آتش اما
هر چه برایم دل بسوزانی، مهم نیست
هر کس که با ایمان به راهی رفته باشد،
دیگر برایش هیچ تاوانی مهم نیست
حالا چه خواهد شد پس از این؟ هر چه باشد!
این بار دیگر هیچ پایانی مهم نیست
رویا باقری
+ نوشته شده در شنبه بیستم تیر ۱۳۹۴ ساعت توسط هیچکس!
|
سازها یاد تو آرند، از آن رو دل من