در انتظار خودم ...
استراحت خوبی است در جوار خودم
خودم برای خودم با خودم کنار خودم
همین دقیقه که این شعر را تمام کنم
از این شلوغِ شما میروم به غار خودم
اگر مجال دهد روزگار میخواهم
دوباره حافظه باشد در انحصار خودم
به سمت هیچ تنم را اشاعه خواهم داد
به گوش او برسانید رهسپار خودم
چه لذتی است در این صبح سرد پاییزی
کنار پنجره باشم در انتظار خودم
گلی نزد به سرم زندگی، اجازه دهید-
خودم گلی بگذارم سر مزار خودم
اگر چه این همه سخت است نازنین بپذیر
دلم به کار تو باشد سرم بکار خودم
احسان افشاری
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم دی ۱۳۹۴ ساعت توسط هیچکس!
|
سازها یاد تو آرند، از آن رو دل من