جواهر خانه
کبریایی توبه را بشکن پشیمانی بس است
از جواهر خانهی خالی نگهبانی بس است
ترس جای عشق جولان داد و شک جای یقین
آبرو داری کن ای زاهد، مسلمانی بس است
خلق دل سنگند و من آیینه با خود میبرم
بشکنیدم دوستان دشنام پنهانی بس است
یوسف از تعبیر خواب مصریان دلسرد شد
هفتصد سال است می بارد، فراوانی بس است
نسل پشت نسل تنها امتحان پس میدهیم
دیگر انسانی نخواهد بود، قربانی بس است
بر سر خوان تو تنها کفر نعمت میکنیم
سفرهات را جمع کن ای عشق، مهمانی بس است
فاضل نظری
+ نوشته شده در چهارشنبه یازدهم اسفند ۱۳۸۹ ساعت توسط هیچکس!
|
سازها یاد تو آرند، از آن رو دل من