حرف از سفر میآوری...
گفتم مرا هم می بری... عیبی ندارد!
میخواستم در زندگی خوشبخت باشی
با من نشد، با دیگری عیبی ندارد
از آن زمانها بدترم، اما شنیدم
از آن زمانها بهتری، عیبی ندارد
پشت مثلها حکمت است، آه ای کبوتر
با باز داری میپری، عیبی ندارد؟
در کوچهای که منتظر مردی نشسته
یک بار تنها بگذری عیبی ندارد!
ماشاء الله ده دشتی
سازها یاد تو آرند، از آن رو دل من